حواس باطنی
1) حواس باطني كه عبارتند از: حس مشترك، خيال، متصرّفه (متخيّله)، واهمه و حافظه. اين حواس اساس و پايه تمام معارف و معلومات بشري ميباشند تا جائي كه گفته شده: «مَنْ فَقَدَ حِسّاً فَقَدْ فَقَدَ عِلماً»
الف) حس مشترك: تمامي مدركاتي كه توسط حواس ظاهري دريافت شدهاند به حس مشترك ميرسند و در آنجا مرتسم ميشوند فلاسفه اين حس را به حوضي تشبيه كردهاند كه از پنج طرف در آن آب ريخته ميشود. و حواس ظاهري مانند جاسوساني هستند كه از 5 ناحيه براي او خبر ميآورند. در اينكه چه ادلهاي موجب شده فلاسفه غيز از حواس پنجگانه ظاهري، به وجود حسّ مشترك نيز قائل شدهاند بحثهاي زيادي در كتب فلسفي طرح شده و ما در اينجا به يكي از ادله آنها اشاره ميكنيم و آن اينكه ما به هنگام درك محسوسات گوناگون، تمامي آنها را در يك مدرك واحد مييابيم. نه در مدركهاي پراكنده و مختلف، به عنوان مثال وقتي با يك شيء سياه رنگ شيرين و خوشبو مواجه ميشويم تصور ما از سياهي و شيريني و خوشبوئي آن شيء در يكجا صورت ميگيرد و چنين نيست هر کدام را در نقطه خاصی حس کنیم بلكه بالوجدان همه آن محسوسات را به صورت واحد در يك بخش از وجودمان احساس ميكنيم که حس مشترك نام دارد.
ب) قوه خيال: كار اين قوه ذخيره سازي صورتهاي درك شده توسط مشترك است. حس مشترك تا زماني كه به وسيله حواس ظاهري با شيء خارجي در ارتباط است تصويري از آن شيء دارد و اندكي بعد از قطع ارتباط با خارج، آن صورة نيز از حس مشترك محو ميشود، اما اثري از آن صورت در قوهاي به نام خيال ذخيره ميشود و هر وقت انسان بخواهد، دوباره آن صورت را احضار ميكند. صورت خيالي شبيه صورت محسوس است با اين تفاوت كه اولاً وضوح و روشني صورت محسوس را ندارد، و ثانياً صورت محسوس هميشه با وضع خاص و جهت خاص و مكان خاص احساس ميشود اما صورت خيالي بدون وضع و جهت و مكان خاص تصور ميشود.
ج) قوه واهمه: كار قوه واهمه درك معاني جزئي است. معني، آن است كه بدون شكل و صورت، در خارج حضور دارد مانند محبت يك مادر به فرزندش كه شكل خاصي ندارد اما در رابطه ميان مادر و فرزند موج ميزند.
د) قوه حافظه: كار قوۀ حافظه ذخيره سازي معاني درك شده توسط واهمه است.
هـ) قوه متصرّفه: كار اين قوه تركيب يا جداسازي صورتها و معاني موجود در قوه خيال و حافظه است. مثلاً صورتهاي موجود در خيال را تركيب ميكند و يك شكل جديد ميسازد. مانند غول دو سر و مانند آن. اين قوه اگر تحت تصرف قوه عاقله باشد مُفکره یا مُتفكره گويند و اگر تحت تصرف واهمه باشد مُتخيّله نامند.
[ترجمه و شرح عیون مسائل النفس/نیکنام عربشاهی/ص173-174]
برچسب : نویسنده : niknamarabshahi بازدید : 38